یه خرده حرف
- Wednesday, 27 Dey 1396، 01:36 PM
- ۴ نظر
خپ الان من دارم با بیشترین سرعت ممکن تایپ میکنم چون لب تاپم 11 درصد شارژ داره و کلا پست ..
داشتم خط بالا رو مینوشتم که لب تاپ مرد =))) به هرحال داشتم میگفتم که کلا پست گذاشتن تو وبلاگ با لب تاپ یه حسی داره که هیچوقت با گوشی و تبلت و هیچ چیز دیگه ای همچین حسی پیدا نمیکنی. در نتیجه با لب تاپ دارم پست میزارم بعد از سال ها و عجیب حس نوستالژی و ث=قشنگی داره.
از چی میخواستم حرف بزنم؟
آها، امحاتناتو که به معنای واقعی ریدیم. یعنی وقتی من میگم ریدم، هیفده نگرفتم، پونزده هم حتی نگرفتم، گرفتین قضیه رو دیگه؟
به این شکل و طی تصمیماتی که درباره ی زندگیم گرفتم و اتفاقاتی که قراره رخ بدن، همه چیز داره عجیب میشه. عجیب ترش اینه منب که به مدت سه الی چهارماه خواب نمیدیدم(یعنی در واقعا هیچی از خوابام یاد نمیموند) مدام خواب آینده رو میبینم یعنی در واقع ، مثلا امروز ضب یکی در مورد یه اتفاقی که ممکنه پیش میاد یه جمله میگه و من خیلی شیک و زیبا شب خواب میبینم قراره چی بشه اما چون فقط در این حد یادم میمونه که خوابام در مورد چی بوذه یادم نمیمونه که چیشد تو خوابه که چک کنم ببینم همون شده یا نه. ولی تگه یه وقت بفهمم همون شده این یعنی من دارم رویای شفاف رو تجربه میکنم و خودش به اندازه ی کافی ترسناک هست اما موضوع دیگه ای که وجود داره اینه که من باز هم بعد از سال ها تعداد زیادی دژاوو در روز برام رخ میده. دیروز سه تا مثلا! سه تا! آخرین باری که سه تا دژاوو داشتم تو یه روز کلاس شیشم بود. عجیبه نه ؟ روحم انگار داره یه کارایی یکنه کوفتی! از اتفاقات ماورالطبیعه که بگذریم بیاین برسیم به اتفاقات غیر ماورالطبیعه ی عجیب!
بعد از تمام قضایای این ماه و بعد امتحانات و بعد شروع ترم جدید باید بگم که همه به طرز عجیبی خسنه ن. یعنی قبلنا شما از بالای راهرو که به جمعیت بچه ها سر صف نگاه میکردی یه جمعیت خسته و یه جمعیت شاد و پر انرژی رو مشاهده میکردی اما الان حتی بچه خرخونا هم مثه چی خسته ن. همه خسته ن. همه شدیدا خسته ن و درست نمیشه انکار. هرچقد جلو تر میریم سخت تر میشه انگار. فک کنم ما برای خوشحال بودن ساخته نشدیم. ساخته نشدیم، که نشدیم! ما اگه ناراخت بمونیم شاید بعضی وقتا شادی سمتمون بیاد اما اگه برای شادی تلاش کنبم انگار سهممون نمیشه. چی دارم میگم باز؟ اصن چرا دارم اینا رو اینجا میگم. باز زده به سرم، باز زده به سرم!